آخرین واکسن دوره ایی
پسرکم امروز نوبت واکسن ١.٥سالگی بود با بابات رفتیم که آخرین واکسن دوره ای ات رو بزنی اینقدر
خوشکل بغل بابات نشستی و دستتو نگاه کردی که واکسنتو بزنه که اونا خودشون تعجب کردن اصلا گریه
نکردی واکسن دوم رو هم همینجوری نگاه کردی تا تموم بشه تا شب هم خوب بودی زیاد تب نکردی و اما
ساعت ٦ صبح بلند شدی واینقدر گریه کردی که هرکاری می کردم ساکت نشدی حتی شیر هم نمی
خواستی توی بغل من هم آروم نشدی بعد از نیم ساعت اینقدر جیغ زدی تا خوابت برد تا حالا اینجوری
نشده بودی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی